آرزوها

آرزوهــایت را یکجــا یادداشت کن

و یـکــی یـکــی از خـُـدا بخـواه

خـُــــدا یـــــادش نـمـــــی ره

ولی تــو یـادت می ره کـه

چیزی که امــروز داری

آرزوی دیروزت بـوده

    ساعت عشق بازی

تنت را کوک کن ساعت بامداد ...

تيک تاک؛ ميخواهد دلم !!

ساعت عشـــــق بازيـست ..

ثانيه به ثانيه در آغوشت خواهم ماند ...

چه آهنگ دلنشيني دارد ...

تيک تاک؛ آغوشت .. !!

   برای تو می نویسم

   درگیر   عشق

درگیر توام ، منی که مال توام ، تویی که زندگی ام هستی ، از آغاز تا آغاز دوباره اش با دلم هستیو تو

 آغاز من هستی ، این تو هستی که تنها مال من هستی ، کسی جز تو دلم جایی ندارد.

عشق بی تو هیچ معنایی ندارد!

این لحظات با تو بودن است ، که زندگی همیشه پر از عشق و لبخند عاشقانه است ، این

روزهای من است ، مثل آن لحظات در گرو با تو بودن است

تویی که چشمانت مرا عاشق کرده ، منی که اینک دلم بهانه تو را کرده ، تویی که به انتظار

نشسته ای ، منی که آغوشم هوس در میان گرفتنت را کرده…

تشنه ام ، تشنه ی تو را در میان خود  گرفتن ، احساس آن لحظه های گرم ، و رفتن به

 اوج آن

لحظه هایی که با تمام وجود درک میکنم و میدانم مال منی ، تنها مال من، همیشه مال هم!

هیچ چیز جز تو برایم در این دنیا ارزش ندارد ، میخواهم تا زنده ام در کنارت باشم ،

میخواهم تا فرصت باقیست محو نگاه زیبای تو باشم

میترسم بمیرم و نتوانم تو را در آغوش بگیرم ، میترسم تو نباشی و من تنها بمیرم!

میترسم بخوابم و در خواب هم نبینم تو را ، حسرت شود دیدنت ، باز کنم چشمهایم را و

 ببینم

دیگر هیچگاه نمیبینمت!

عشق برایم همه لحظه هاست ، از اینجا که بیدارم تا آنجا که خوابم ، و جایی که در آن دنیا

میمانم ، از اینجا که در کنارمی تا آنجا که تو را با خود میبرم و جایی که همیشه در قلبم

میمانی!

عشق برایم تویی و صدای نفسهایت ، هیچکس که جز تو برایم عشق نمیشود و تو برایم

 مثل

هیچکس نمیشوی! تو برایم مثل بارانی ، پر از طراوت و تازگی ، تو برایم مثل این

 روزهایی

، روزهای پر از عشق و دلدادگی!

از آنجا که خیلی دوستت دارم ، می توانی از عمق احساسم بفهمی تو آنقدر با ارزشی که چه عاشقانه

می تپد قلبم برایت…

" تقدیم به مهربانم که چشمانش زلال چون آسمان ونگاهش نورانی چون آفتاب و دستانش سخاوت ابر 

وکلامش ترنم باران را داراست"

مرییم خیلی دوست دارم

[دوستی ما به چه قیمت]      

  یاد  تو 

بارون که ميباره تو رو ياد من مياره

منتظر ميشينم تا تو برگردي دوباره

هميشه اينجا تو خونه جاي تو خالي مي مونه

تو ديگه بر نمي گردي دل من تنها مي مونه

اگه باز بارون بباره رو کوير خشک و تشنم

من بازم از تو مي خونم که تويي بارون عشقم

...اگه باروني 

کسی که

دلم برای کسی تنگ است که گمان میکردم:
می آید.. 
می ماند.. 
و به تنهائیم پایان میدهد
آمد...
رفت..
و به زندگی ام پایان داد

بــی تــو

بــاران کــه مــی بارد

از هــمه زود تر چــتر ام را بــاز مــی کـنم

امـا نمیــدانم چـــرا ایـن روزها 

زیر باران

جــای خـــیس شــدنِ تــن ام

گــونه هایم خــیس میــشوند

تــو میــدانی چـــرا ؟!!!